- ظفرقندی به قطر میرود
- آرتروز؛ مهمان همیشگی فرد مبتلا
- حداقل مزایای اجرای پزشکی خانواده در دولت چهاردهم
- سازمان بهداشت آفریقا: «آبله میمونی» همچنان یک مسئله اصلی بهداشت عمومی است
- نیروهای اورژانس تهران به ۲۰ هزار ماموریت اعزام شدند
- نکاتی که باید برای درمان آکنه بدانید
- استرس گرمایی در بارداری ممکن است بر رشد جنین تأثیر بگذارد
- دلایل خارش چشم؛ از خستگی تا عفونت و عوارض داروها
- خطر بیخوابی و استرس برای مفاصل/ آرتروز؛ مهمان همیشگی فرد مبتلا
- آیا درمان رایگان امکانپذیر است؟
- لزوم تعیین بودجه مناسب برای اجرای قانون جوانی جمعیت
- آغاز سفرهای نظارتی از آبان برای رفع مشکلات بیمارستانها و پرستاران
- چرا ظفرقندی در انتصاب معاونان وزارت بهداشت تعلل میکند؟
- رفع مشکلات پرستاری قبل از تبدیل شدن به اعتراضات
- چرا زوجین نابارور سراغ درمان نمی روند؟
به گزارش سرطان نیوز، رئیس کل سازمان نظام پزشکی در گفت و گوی مفصلی با روزنامه جوان ضمن گلایه از گزارش های ضد پزشک و البته خلاف واقعیت از جامعه پزشکی که از سوی این رسانه منتشر می شود در ادامه با دفاع تمام قد از شان و منزلت جایگاه پزشکی در کشور از امیدها و بیم هایی که در رابطه با جامعه پزشکی کشور وجود دارد، سخن گفت.بهزعم دکتر محمد رئیس زاده تجلی آشکار امید ها و نگرانی ها در رابطه با جامعه پزشکی در دستیابی ایران به خودکفایی در ارائه خدمات پزشکی و از سویی پدیده نگرانکننده مهاجرتهای شغلی پزشکان است که به دو صورت مهاجرت از شغل پزشکی یا ورود به رشتههای غیرضروری در داخل و مهاجرتهای شغلی به خارج از کشور اتفاق میافتد. ظرفیت بالای سیستم درمانی و پزشکی ایران در جذب بیماران خارجی و تمرکز اندک چهار وزارتخانه مسئول در این زمینه، بخش دیگر فضای مصاحبه با این مسئول است. در زیر ادامه گفت و گوی روزنامه جوان با رئیس کل سازمان نظام پزشکی را می خوانید:
آقای دکتر چرا از روزنامه گلایه داشتید؟
به خاطر تیتری که زده بودید: «سرمتراپی پزشکان خربزهکار»! جمع کردن این کار خیلی پیچیده است. کسی پرسیده چرا سرم در کشور کم است. مسئولی خواسته است فرافکنی کند، گفته به خاطر آنکه پزشکان زیاد تجویز میکنند. صدا و سیما هم از من سؤال کرد، گفتم آماری در این زمینه وجود ندارد که این ادعا را اثبات کند. این تهمت است. شما میگویید، چون پزشکان میخواهند پول بیشتری بگیرند، سرم تجویز میکنند. خب این ادعا را با مدرک، سند و آمار اثبات کنید. چقدر سرم تولید کردهاید، چقدر کمبود دارید و آیا تجویز ۱۰ هزار پزشک آن کمبود را توجیه میکند؟ حالا در آن طرف قضیه یک نفر دیگر هم گفته پزشکان، کارتخوانهای غیرمرتبط دارند. آن فرد گفته رفتیم در مطبی و دیدیم پزشکی از کارتخوان مؤسسه کشاورزی استفاده میکند. خب خیلی ذهن درگیری میخواهد که حرف آن آقای مسئول را با حرف این فرد جمع کند و بگوید سرمتراپی پزشکان خربزهکار. نفع این تیتر چیست؟ جز تخریب جامعه پزشکی چه دستاوردی دارد؟ آیا با این تیتر کسی که سرمتراپی میکند، خودش را اصلاح میکند؟ کسی که کارتخوان مؤسسه کشاورزی گذاشته و ۱۰ هزار نفر دیگر هم در این ۳۵۰ هزار عضو جامعه پزشکی کموبیش چنین رویههایی دارند، شیوه دیگری در پیش میگیرند؟ شما یک جامعه ۳۵۰هزار نفری را با آن ۱۰هزار نفر تحقیر میکنید. به من بگویید نفع این تیتر برای کشور چیست.
ببینید تیترزنی یکی از دشوارترین هنرهای روزنامهنگاری است و طبیعتاً بخشی از داستان، سلیقهای است، اما روزنامهنگار میخواهد با تیتر هشدار بدهد و طبیعتاً نباید انتظار داشته باشیم صدای هشدار گوشنواز و آرامبخش باشد. با این حال من از شما میپرسم از نگاه شما رسانه چطور با جامعه پزشکان باید تعامل کند؟ به هر حال بخشی از وظایف رسانه این است که اگر مسئلهای روی میدهد، آن موضوع را واکاوی کند، حتی اگر آن مسئله به گروه نخبه و فرهیخته برگردد.
جواب من شفاف است. رسانه باید علتها را بررسی کند، نه اینکه معلولها را جای علت معرفی کند. شما میگویید یک عده در جامعه پزشکی تخلف میکنند، در جامعه پزشکی یک عده کارتخوان ندارند. قبول! در جامعه پزشکی یک عده زیرمیزی میگیرند، قبول! اولاً این تخلفات در همه قشرها وجود دارد. شما چقدر تا به حال روی تخلفات وکلا تمرکز کردهاید؟ چقدر رویه آن آرایشگری را که از شما میخواهد کارت به کارت کنید، تیتر کردهاید؟ آن طلافروشی که شما را میبرد پای عابربانک و میگوید کارت به کارت کن، مگر کسی در کشور میشناسید که درگیر این قصه نشده باشد. چقدر تا به حال در این باره تیتر زدهاید؟ هیچ!
اینکه شما با چنین اطمینانی درباره روزنامه سخن میگویید جالب است، چون یکی از مأموریتهای صفحه اجتماعی روزنامه این است که به طور مرتب کارکردهای اصناف و نهادهای اجتماعی را بررسی میکند، وگرنه اسم صفحه اجتماعی را صفحه پزشکان میگذاشتیم.
مگر شما توانستید از بیشتر از یکدرصد خانههای خالی مالیات بگیرید؟ مالیات یکی از آن خانهها معادل زندگی یک پزشک است. چقدر در این باره تیتر زدهاید؟
دست کم در این چهارپنج سال بارها و بارها در این باره گزارش، گفتگو و خبر کار شده است.
این تمرکزی که شما روی جامعه پزشکی دارید غیرعادی است.
یعنی تعمدی در این باره وجود دارد؟
صددرصد.
چرا؟
به خاطر اینکه علتها را بررسی نمیکنید. نگاه کنید ببینید علت اینکه بعضی از اعضای جامعه پزشکان زیرمیزی میگیرند چیست. منِ حاکمیت باید مدیریت و حاکمیت حرفهای اِعمال کنم که چرا عضو من مجبور میشود زیرمیزی بگیرد. علت را پیگیری کنید.
شما بگویید علت زیرمیزی چیست؟
اجرانشدن قانون. توجه میکنید؟ سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری خیلی شفاف در ۱۴ بند مطرح شده است. شما به عنوان رسانه بروید به دولت، مجلس، سازمان بازرسی کل کشور و نهادهای مسئول بگویید چرا این قوانین اجرا نشده است.
من استدلال شما را میپذیرم، اما این استدلال شما درباره همه قشرها صادق است، نه فقط درباره جامعه پزشکان. الان تورم ۵۰ تا ۶۰درصد است، قانون باید به این قضیه چراغ سبز نشان دهد و حقوق کارگران متناسب با این تورم افزایش یابد، اما حقوق کارگران، بیستواندیدرصد رشد داشته است.
پیشفرض شما اشکال دارد. من اصلاً اسم حقوق را نیاوردم. شفاف میگویم قانون سیاستهای ابلاغی اجرا شود. مگر در ۱۴ بند آن قانون آمده که حقوق پزشکان افزایش یابد؟ شما خبرنگاران یک پیشفرض ذهنی دارید که پزشکان دنبال افزایش حقوق خود بیشتر از کارگر و کارمند هستند. من آمار میدهم. میانگین رشد دستمزد جامعه پزشکی به نسبت رشد دستمزد کارگری در ۱۲ سال اخیر را بررسی کنید. یک پیشفرض در ذهن رسانهایها و مسئولان وجود دارد که جامعه پزشکی تافته جدابافتهاند و میخواهند درصد رشد حقوق خود را از کارمند و کارگر بالاتر ببرند و بر همین اساس مرتب جامعه پزشکی را میکوبند.
آیا گفته شما یک پیشفرض نیست؟
ببینید رشد تورم عمومی کشور در ۱۲ سال گذشته به طور میانگین ۲۸درصد بوده، در حالی که متوسط رشد تعرفههای سالانه خدمات پزشکی ۱۵درصد است، متوسط رشد تعرفههای ویزیت ۲۱درصد و رشد جزء حرفهای که همان دستمزد جراح و اپراتور است ۶/۹ درصد بوده، در حالی که در این مدت حقوق کارمندی ۱۸درصد و حقوق کارگری ۲۴درصد رشد را تجربه کرده است. ما وقتی درباره تعرفه سخن میگوییم برخی خیال میکنند به معنای حقوق پزشکان است، تعرفه یک پارامتر گلوبال است. هتلینگ دارد، سرباری دارد، فنی دارد، هزینه نیروی انسانی دارد، ویزیت دارد، جزء حرفهای دارد، کمترین بخش در این عدد گلوبال دستمزد پزشک است، اما متأسفانه مسئول ما سواد فهم این موضوع را ندارد و میگوید پزشکان میخواهند تعرفهشان را ۳۰درصد بالا ببرند، در حالی که حقوق کارگر ۲۱درصد بالا رفته است. خب مسئول نباید متوجه این ظرایف باشد که تعرفه، دستمزد نیست؟ جزء حرفهای، دستمزد است. شما نگاه کنید در پنج سال اخیر میانگین رشد تورم در کشور ۴۵درصد بوده، در حالی که متوسط رشد تعرفهها در پنج سال اخیر ۲۱درصد بوده است. رشد ویزیت ۲۹درصد و جزء حرفهای ۱۱درصد بوده، در حالی که حقوق کارگر ۳۴درصد رشد داشته است. توجه کنید از پزشکان مراکز خدمات درمانی مالیات ۱۰ درصدی هم کسر میشود. من میگویم خیلی از این نارضایتیهایی که مردم گلایهمندند، بحق است، رسانه هم گلهمند است و بحق گلهمند است، مسئول هم همین طور، اما علت این آشفتگیها منِ جامعه پزشکی نیستم. علت، همان مسئولی است که قانون را اجرا نکرده، همان مسئولی است که نظارتی بر اجرای قانون نداشته است. میگویند فرار مالیاتی وجود دارد. قبول! اما در همه قشرها هم وجود دارد. در جامعه پزشکی هم وجود دارد. این پزشک و عضو نظام پزشکی ما مگر از کشور فرار کرده است؟ خب تو سامانههایت را درست کن و مالیاتت را بگیر. عرضه و توان و ساختار و اطلاعاتش را نداری، چرا میآیی ساختار نظام پزشکی را تخریب میکنی؟ اعضای جامعه پزشکی یا در بیمارستانهای دولتی مشغولند یا در ارگانها یا در کلینیکها و بیمارستانهای خصوصی. مالیات این پزشکان ابتدا به ساکن-۱۰ درصد از حقوقشان- کسر میشود. یک عده از پزشکان هم فقط مطب دارند و جای دیگری کار نمیکنند. مثلاً متخصص داخلی مطب دارد و استخدام جایی نیست. این پزشک ما هم کارتخوان دارد. حالا آن پزشکی که میتواند فرار مالیاتی کند، کسی است که استخدام دولت یا ارگانهای نظامی یا غیردولتی نیست، در بیمارستان کار نمیکند، در کلینیک کار نمیکند. صبح و عصر در مطب است و کارتخوان ندارد.
این تعداد شامل چه بخشی از جامعه پزشکی میشود؟
عدد خیلی کمی است. تعدادی از پزشکان ممکن است فرار مالیاتی داشته باشند، اما شما هجمه رسانهای علیه پزشکان به راه میاندازید که وحشتناک است.
در واقع شما میگویید رسانه، جزء را به کل تعمیم میدهد.
صددرصد. راهکار هم این است که رسانه، علت واقعی را پیدا کند؛ و حتی نماینده مجلس هم فهم درستی از مسئله ندارد.
بله بعضیشان ندارند. نماینده مجلس در شورای عالی بیمه حرف میزند، در حالی که فکر میکند تعرفه همان دستمزد پزشک است. من به او چه بگویم.
به عنوان سازمان نظام پزشکی، چقدر با دستگاهها و رسانهها تعامل میکنید که این موضوعات روشن شود.
بسیار زیاد. در این ۲۰ ماه که از مسئولیتم میگذرد رصد کنید و ببینید با چند رسانه مصاحبه کردهام. با «جوان»، همشهری، جامجم، فرهیختگان، فارس، مهر و تسنیم مصاحبه حضوری داشتهام. دستکم سهچهار روزنامه اینجا آمدهاند. در دفاترِ افزون بر ۱۰ روزنامه و سایت رسمی کشور حضور یافته و مصاحبه مفصل کردهام. در تلویزیون دو جلسه در برنامه «صف اول» شرکت کردهام. معاونان من در چندین برنامه دیگر حضور یافتهاند. ما از حداکثر توان خود برای تعامل با رسانهها و مسئولان استفاده کردهایم و کسی نمیتواند ایرادی در این زمینه به ما وارد کند. بماند دیدار مکرر با مسئولان، رؤسای قوا، نمایندگان مجلس، وزارت بهداشت، کمیسیون بهداشت، سازمان بازرسی کل کشور، شورای عالی انقلاب فرهنگی، علما، مراجع و سخنرانیها در انجمنها و کنگرهها. در این ۲۰ ماه بالای ۲۰۰ جلسه تعاملی برگزار کردهام، ولی وقتی روزنامه جوان چنین تیترهایی میزند، تمام زحمات من را بر باد میدهد.
آقای دکتر! تصور نمیکنم زحمات شما با یک تیتر به باد برود. از طرفی شما پزشک هستید و الان هم خیلی با حرارت و خشم صحبت میکنید.
به خاطر اینکه درد دارم. این خشم من نشان از دغدغه و درد میدهد. اگر دغدغهای نداشتم اینجا نبودم.
اجازه دهید فضای مصاحبه را جای دیگری ببریم که احتمالاً آنجا همدلی بیشتری داریم. اگر بخواهید گزارشی از خانواده پزشکی کشور ارائه کنید از فرصتها، تنگناها، امیدها و بحرانهایی که وجود دارد نکات برجسته آن گزارش چه خواهد بود؟
اول اینکه جامعه پزشکی کشور ما سربلند و سرافراز است. جزو معدود حوزههایی است که نظام جمهوری اسلامی در آنجا به خودکفایی مطلق رسیده است. فقط حوزه دفاعی با حوزه پزشکی برابری میکند، یعنی شما در این دو حوزه به خودکفایی مطلق رسیدهاید و نیازی به خارج ندارید. شما برای هیچ درمانی نیاز به اعزام بیمار به خارج ندارید. نه در زمینه واقعی و نه در ذهن، هیچ فرد متمول ایرانی در مخیلهاش نمیگنجد که اگر من خارج از کشور بروم جراحی قلب یا مغز من بهتر انجام میشود. ممکن است در دسترسی، نوبتدهی و نظایر آن مشکل داشته باشیم، اما مسئلهای در توانمندی و اعتماد به آن توانمندی در کشور وجود ندارد. کسی امروز نمیگوید اگر من بروم اروپا و عمل قلب باز انجام دهم، کیفیت جراحی بهتری نسبت به ایران تجربه خواهم کرد، البته عکس این معادله صادق است، یعنی گاهی از اروپا بلند میشوند و اینجا میآیند. ایرانی مقیم از کانادا بلند میشود و میآید اینجا عمل جراحی میکند و همچنین از کشورهای منطقه. دوم، یک زمانی بود که ما چندهزار پزشک خارجی در کشور داشتیم، در حالی که اکنون نه تنها پزشک خارجی نداریم بلکه پزشکان خود را به کشورهای دیگر میفرستیم، پس ما الان بیمار وارد میکنیم، در حالی که یک زمانی بیمار به خارج اعزام میکردیم. پزشک وارد میکردیم، حال آنکه الان پزشک به خارج میفرستیم. این نشاندهنده خودکفایی مطلق ماست. میخواهم بگویم پزشکی و درمان، حوزهای بود که حضرت امام دربارهاش فرمودند من احساس شرم میکردم برای یک عمل آپاندیس از خارج طبیب میآوردند. امروز پزشکی جزو معدود حوزههایی است که ما میتوانیم با افتخار محصولات و توانمندیهایمان را به دنیا عرضه کنیم، در حوزه دفاعی هم پهپاد و موشک ما قابل عرضه است، اما در بقیه حوزهها با اینکه کارهای زیادی انجام شده، ولی ما به آن حد از توانمندی، رشد و خودکفایی نرسیدهایم. تردیدی نیست جامعه پزشکی در جنگ، در دفاع از حرم - جبهه مقاومت- و کرونا سربلند بود. من هشت سال مسئول بسیج جامعه پزشکی کشور بودم و میدانم واحد بهداری رزمی در جبهه مقاومت چطور اداره شد. حضرت آقا هم فرمودند: جامعه پزشکی در دوران دفاع مقدس روسپید بیرون آمد. نکته دیگر اینکه جامعه پزشکی کشور تا جایی که فضا در اختیارش قرار گرفته ظرفیتها و خدمات خود را گسترش داده است. خب این خودکفایی چطور به دست آمد؟ شما تا آنجا که میتوانستید متخصص و فوق تخصص در همه رشتهها تربیت کردید. ما رشتههای تخصصی و فوقتخصصی و PHD ایجاد کردیم و در این قالب، نیروی انسانی باکیفیت پرورش دادیم، بنابراین توانستیم نیازهای خود را در حوزههای وسیعی از تخصصهای پزشکی پوشش دهیم. اگر ما امروز به اندازه کافی جراح مغز و اعصاب نداشتیم الان یا باید مریضمان را به بیرون از کشور میفرستادیم یا جراح مغز و اعصاب وارد میکردیم. اگر به اندازه کافی جراح قلب متبحر نداشتیم یا باید مردم را خارج میفرستادند یا جراح وارد میکردیم، پس ما تا جایی که ظرفیتهایمان اجازه داد فضای خدمات درمانی و پزشکی را گسترش دادیم. ما امروز از هفتهشت دانشگاه علوم پزشکی در کشور به ۷۰-۶۹ دانشگاه علوم پزشکی رسیدهایم، از ۱۴-۱۲هزار پزشک به ۱۶۰هزار پزشک، در جراحی اعصاب، از ۲/۱ جراحی اعصاب نسبت به یکمیلیون نفر جمعیت در اول انقلاب به ۱۳ جراحی اعصاب در یک میلیون نفر جمعیت رسیدهایم، در حالی که نُرم دنیا عدد ۶ است. توصیه WHO، چهار جراحی است، این عدد در امریکا ۵/۱۰ است، در حالی که ما الان به ۱۳ جراحی مغز و اعصاب نسبت به یکمیلیون نفر جمعیت رسیدهایم. خب ما زمانی ۴۵ نفر جراح مغز و اعصاب در کشور داشتیم، الان بیش از هزارو ۱۰۰ نفر جراح مغز و اعصاب داریم. دو مرکز آموزشی جراحی مغز و اعصاب داشتیم، در حال حاضر ۳۵ مرکز آموزشی جراحی اعصاب داریم. ما اساساً جراح عروق در کشور نداشتیم. آقای دکتر کلانتر و دکتر فاضل اوایل انقلاب از امریکا آمدند و به پاس زحمات این استادان، امروز ما بالغ بر ۸۰ -۷۰ نفر جراح عروق در کشور داریم و میشود گفت تقریباً استانی وجود ندارد که ما در آنجا جراح عروق نداشته باشیم. در حالی که قبلاً هر مریضی که مشکل عروقی داشت یا باید پایش قطع میشد یا بیمارستان شهدا میآمد، نزد دکتر کلانتر یا بیمارستان طالقانی نزد دکتر فاضل. الان ما در همه استانها دو سه جراح عروق داریم و از یک مرکز به پنج شش مرکز پرورش جراح عروق رسیدهایم.
در واقع شما میگویید رسانه این تصویر کلی را نمیدهد.
بله، نمیدهد. رسانه حقیقت مغلوب و فریب غالب درباره جامعه پزشکی است.
حقیقت غالب، همین دستاوردهایی است که میفرمایید.
بله و فریب مغلوب هم همانهاست که رسانهها مینویسند. جامعه پزشکی زیرمیزی بگیر است. جامعه پزشکی فرار مالیاتی دارد، جامعه پزشکی بداخلاق است. جامعه پزشکی بساز بفروشند. جامعه پزشکی متمول و متلون هستند. این تصویر واقعی جامعه پزشکی نیست. تصویر واقعی جامعه پزشکی این است که فناوری را وارد حوزه پزشکی کرده است. رشد بالای علمی داشته، خدمت انجام داده، خودکفا و باعث آبرو و عزت کشور شده، طول عمر مردم را از ۵۰ سال به ۷۵ سال رسانده و به مقدار بسیار زیادی برای کشور صرفهجویی ارزی کرده است. اگر قرار بود ما آن ۵هزار پزشک خارجی اوایل انقلاب را داشته باشیم و به آنها ماهی چندهزار دلار حقوق بدهیم، ببینید چه رقم وحشتناکی باید از منابع کشور هزینه میشد. اگر ما در دارو به ویژه در برخی حوزهها به خودکفایی نمیرسیدیم، چه فاجعهای روی میداد؟ الان جراحی قلب باز در کشور انجام میشود، اما اگر ما در این درمان به خودکفایی نمیرسیدیم- کمترین قیمت متوسط جراحی قلب در منطقه ۱۵هزار دلار است، یعنی ۷۵۰ میلیون تومان. هزینه عمل تا ۲ میلیارد هم در کشورهای اطراف گزارش شده است- چه بلایی سر زندگی مردم میآمد؟ در حالی که همان عمل قلب باز در بیمارستان بقیهالله حتی اگر هیچ بیمهای هم نداشته باشید بین ۹۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان هزینهبردار است. هزینه جراحی یک تومور مغز در کشور ما که بیمه هم پوشش میدهد، اگر حتی بیمه هم پوشش ندهد، در گرانترین مرکز خصوصی ما ۱۱۰ تا ۱۵۰ میلیون تومان است، اما اگر من مجبور شوم این بیمار را به خارج اعزام کنم ۵۰هزار یورو هزینه دارد، یعنی حدود ۵/۲میلیارد تومان.
آن هم فقط هزینه درمان.
خب حرف من این است که چرا ما اینها را نادیده میگیریم. اگر فقط از منظر ارزآوری و جلوگیری از خروج ارز از کشور به این خودکفایی نگاه کنیم، آیا همچنان همین تصویر را از جامعه پزشکی خواهیم داشت که اکنون به آن چسبیدهایم؟
ما به عنوان رسانه منکر این واقعیتها نیستیم، اما این منافاتی با این موضوع ندارد که چالشها هم گفته شود. اتفاقاً اگر نگاه رسانهها نه مچگیرانه که مصلحانه و در خدمت منافع ملی باشد، میتواند به نفع جامعه پزشکی باشد، مثل این است که چشمی از بیرون دارد شما را میبیند وای بسا، چون با فاصله نگاه میکند، متوجه نکاتی میشود که شما متوجه آن نشدهاید، ضمن اینکه ذات رسانه بیان چالشهاست. ما چه قبول داشته باشیم و چه نه- البته من به شخصه با این تعریف همدل نیستم- رسانهها با این تعریف جلو میروند که ما از قطاری که به مقصد میرسد، گزارش تهیه نمیکنیم، یعنی فرض ما این است که پزشکان باید خدمات لازم را ارائه کنند، همچنان که صنوف دیگر هم همین کار را میکنند. ما از قطاری گزارش تهیه میکنیم که به مقصد نرسیده است، یعنی رسانه دنبال آن چالشها و نقاط تاریک است که بر آنها پرتو نوری بیفکند.
من نمیگویم رسانه بیاید و صبح تا شب بگوید همه چیز گل و بلبل است. من میگویم اتفاقاً رسانه بیاید و ضعف جامعه پزشکی را بگوید. اما آن ضعف را به میزان واقعی خود بگوید و دوم اینکه علت آن ضعف را بررسی کند.
که چرا مثلاً بخشی از پزشکان ما درگیر فلان موضوع شدهاند.
شما به خاطر تکه دستمالی یک قیصریه را به آتش میکشید. ضعف چند نفر را به کل پزشکان تعمیم میدهید. رسانه حرفهای، قیصریه را به آتش نمیکشد. شما به خاطر چند آدم متخلف کل جامعه پزشکی را در دید مردم منفور میکنید. اعتماد بین پزشک و بیمار یکی از اجزای مهم درمان است. دارو یک جزء است، عمل جراحی یک جزء است، تشخیصودرمان یک جزء است، اعتماد هم یک جزء است. شما میآیید پیش پزشکتان، اگر به آن پزشک اعتماد دشته باشید، دارو یک طور دیگر روی شما اثر میگذارد. میگویند (relationship beetwin patience and physicians) رابطه شفابخش بین بیمار و پزشک، جزو مؤثرترین عوامل درمان است. شما در رسانه یک وقتی هجمهای ایجاد میکنید. حالا اشکال را بگویند ایرادی ندارد، اما یک وقتی میبینید همه رسانهها بر مبنای چند استثنا کل یک جامعه را تخریب میکنند. بر منوالی هم تخریب میکنند که تقصیر این جامعه نیست، تقصیر آن سیاستگذار و قانونگذار است، تقصیر کسی است که قانون را اجرا نمیکند. این در واقع بر سر شاخ نشستن و شاخ را بریدن است. درست است که آن رسانه با تخریب جامعه پزشکی دلش خنک میشود، اما وقتی شما رابطه بین بیمار و پزشک را تخریب میکنید، به سلامتی عزیزتان و خودتان در آینده آسیب میزنید.
من فکر میکنم ما در این زمینه هم مثل بسیاری از حوزههای دیگر به یک زبان تعاملی مشترک میان رسانه، جامعه و سوژه نرسیدهایم. من کمتر در رسانهها دیدهام که یک گزارش مثلاً از اتاق عمل ارائه کنند و دست کم ما آن فضا را مجسم کنیم، آن مدیریت استرسی که از سوی یک تیم حرفهای صورت میگیرد و خیلی از این دست موضوعات که برای مخاطبان حتماً جالب توجه است.
بله، اینکه یک تیم حرفهای بیاید در اتاق عمل جراحی اعصاب و ببیند جراح اعصاب یا عروق و قلب چه کار پیچیدهای را انجام میدهد و عملاً خود را به مرز دانش رسانده است.
سازمان نظام پزشکی چقدر اینجا خلاقیت به خرج داده است که بیاید از رسانهها دعوت و تور برگزار کند؟
این نقص ماست و قبول دارم.
(دکتر در دفترش یادداشت میکند و همزمان با نوشتن با صدای بلند میگوید: تور رسانهای دستاوردهای برجسته جامعه پزشکی.)
به عنوان یک فعال رسانهای فکر میکنم به اندازهای که اروپاییها و امریکاییها میتوانند از توان رسانههای خود در جهت منافع ملی و تولید همگرایی اجتماعی و ارائه تصویر بهتر از صنوف استفاده کنند، ما در این زمینه ضعف داریم، البته نمیتوان همه کاسه کوزهها را سر رسانه شکست، چون رسانه هم بخشی از این داستان است. منظور من این است که سازمان نظامپزشکی بتواند از ظرفیتهای خود برای تولید محتوا در جهت همگرایی با جامعه پزشکی استفاده کند، مثل همان که یادداشت کردید تور رسانهای.
چشم، همین آقای دکتر ملک حسینی پدر پیوند کبد ایران، جزو افتخارات ایران است. ایشان در کنگره جامعه جراحان سخنرانیای کرده است. کاش تمام مردم ایران، ۱۰ دقیقه اول سخنرانی ایشان را میشنیدند. حالا توصیه میکنم این سخنرانی را گوش دهید، در سایت سازمان نظام پزشکی هم موجود است. آدمی که از روستاهای گچساران و یاسوج بلند شده و الان جزو نامآوران پیوند کبد در دنیاست. خب من تأسف میخورم چرا ما این گنجینهها را نادیده میگیریم.
در حال حاضر نگرانیهایی درباره جامعه پزشکی دارید؟
چند نگرانی عمده دارم. یکی نبود درک متقابل عمیق بین جامعه پزشکی و مسئولان کشور. تصور مسئولان کشور از جامعه پزشکی و مشکلات آن با واقعیتهای جامعه امروز همخوانی ندارد. دوم، اجرانشدن قانون و اسناد بالادستی در حوزه سلامت کشور. سوم ربط دادن مشکلات ناشی از اجرانشدن قانون به افراد جامعه پزشکی. شما به عنوان رسانه، چالشها را به متولیان جامعه پزشکی ارجاع دهید که تقصیر وزارت بهداشت بوده، تقصیر نظام پزشکی است، اما چرا عضو جامعه پزشکی که سرمایه این کشور است و عمدتاً خطایی هم مرتکب نشده، وجهالمعامله قرار میگیرد. همین مسئولان دقیق نگاه کنند، میبینند ضوابط مالی و نظام بیمهای را طوری درست کردهاند که پزشکان در آن مسیر میروند. خب منِ حاکمیت باید بتوانم با سر و سامان دادن به بیمههایم، رفتار پزشک را تنظیم کنم. خب تنظیمگری را انجام نمیدهند و بعد سر عضو جامعه نظام پزشکی خراب میشوند.
مثل این است که شما در اتوبانی آنقدر مانع کار گذاشتهاید که طرف نمیتواند آنجا حرکت کند، بعد میرود جاده فرعی پیدا و حرکت میکند. بعد شما میروید یقه آن فرد را میگیرید که چرا در بزرگراه نمیرود. حالا من نمیگویم اصلاً یقه آن فرد را نگیرید. مسئله این است که شما فقط و فقط یقه این فرد را میگیرید، اما یقه آن کسی که آن همه موانع در آن بزرگراه گذاشته تا در نهایت قابل استفاده نباشد نمیگیرید و با او کاری ندارید. در تعیین تعرفهها قانون واقعی را اجرا نمیکنید، بعد مردم که به بیراهه میروند، میگویید باید یقه آن پزشک را بچسبیم. خب چرا قانون را اجرا نمیکنید. در بحث تعرفه سالهای سال است که سه تخلف عمده در کشور انجام میشود. چرا رسانه یک بار یقه ارگانها را نمیگیرد که چرا این تخلفات را انجام میدهید.
آن سه تخلف چیست؟
اول اینکه قانون به طور واضح گفته است مبنای تعرفه، قیمت تمامشده است و تعادل منابع و مصارف. دوستان در شورای عالی بیمه همیشه تعادل منابع و مصارف را میبینند، اما قیمت تمامشده را هیچ وقت نمیبینند و محاسبه نمیکنند. ما میگوییم عیب ندارد. شما قیمت تمامشده را حساب کن و در بیمه بیاور و بگو این «آ» تومان قیمت تمامشده خدمات است، اما من بر اساس منابعم، یک دوم این رقم را میتوانم بدهم.
اما آن قیمت تمامشده را حساب کن.
دقیقاً. خیلی فرق میکند تا اینکه من آن مثلاً ۱۰۰ تومان قیمت تمامشده این خدمات را پنهان کنم، نادیده بگیرم و تازه منت بگذارم بگویم من ۶۰ تومان پرداخت کردم. جامعه هم میگوید چرا به این فرد ۶۰ تومان میدهید؟ چرا ۴۰ تومان ندادید؟ در حالی که جامعه نمیداند قیمت تمامشده آن خدمات ۱۰۰ تومان است و من تازه ۴۰ تومان از جیب جامعه پزشکی سوبسید میدهم. دوم، قانون گفته تعرفه قبل از لایحه بودجه باید در هیئت وزیران اعلام شود. چرا؟ تا مجلس بتواند روی آن تعرفه، بودجه را بالا و پایین کند، اما هیچ وقت این رویه اتفاق نمیافتد. این چه اشکالی ایجاد میکند؟ تأخیری که ایجاد میشود عملاً به ضرر و زیان جامعه پزشکی است. شما باید تعرفه جدید را برای اول فروردین اعلام و اِعمال کنید. شما میآیید این تعرفه را ۲۷ اردیبهشت اعلام میکنید و به این ترتیب ۵۷ روز جامعه پزشکی خدمات خود را با تعرفه فروردین سال قبل ارائه میکند و این یعنی روزی چندصدمیلیارد تومان ضرر، یعنی تعرفه امسال ویزیت من ۱۵۰هزار تومان است، تعرفه پارسال من ۱۲۰هزار تومان بوده، الان فرض کنید روزهای پایانی اردیبهشت است، اما شما هنوز تعرفه را اعلام نکردهاید و من همچنان با ۱۲۰هزار تومان کار میکنم و این همه مریض که در مطبها باید ۱۵۰هزار تومان پرداخت میکردند ۱۲۰هزار تومان دادهاند. چه کسی باید این را جبران کند؟ هیچ کس! همه سرشان را به آن طرف برمیگردانند. قیمت یک دبه ماست در طول سال چند بار بالا میرود؟ حالا چطور میگویید آقای رئیسزاده در اول سال گفتند ویزیت پزشک عمومی ۹۰هزار تومان است، اما در عمل از فروردین امسال تا پایان اردیبهشت سال بعد همان ۹۰هزار تومان اِعمال میشود. مگر نزدیک ۶۰درصد از این ۹۰هزار تومان، هزینههای سرباری نیست؟ یعنی پول آب، گاز، برق و استهلاک مطب و حق منشی و اجاره واحد! مگر اینها ثابت هستند که تو به من میگویی تا پایان سال با همین عدد کار کن. شما میبینید آرایشگر، قصاب و لبنیاتی در طول سال سه بار قیمتها را بالا میبرند، آن وقت شما میگویید من تعرفه جامعه پزشکی را مشخص کردهام ولی رسانهها به این موضوع نمیپردازند. بسیار خب! رسانه، ۶۰درصد یقه منِ پزشک را بگیرد، اما دستکم ۴۰درصد هم یقه مسئول را بگیرد که چرا شما در باب وضع تعرفه، تخلف میکنید. این روند منجر به اصلاح میشود در صورتی که رویه فعلی، تخریب، تحقیر و عقده به بار میآورد. آن رویه به نفع کشور است. این رویه منجر به فرار عضو جامعه پزشکی میشود. متخصص قلبی را میشناسم که سر سوزن بلد نیست در کارش تخلف کند. چرا وقتی این خانم دکتر، تلویزیون را روشن میکند، باید هزار فحش و سرزنش ناروا راجع به جامعه پزشکی بشنود. او چه گناهی کرده است؟ من استادی دارم درجه یک به لحاظ علمی، درجه یک به لحاظ اخلاقی، درجه یک به لحاظ مذهبی، درجه یک از حیث وفاداری به نظام. این انسان موجب افتخار است، با تمام خصوصیات یک طبیب حکیم در کشور کار میکند. تعداد این افراد هم کم نیستند، خیلی زیادند. خانم دکتر محجبهای را میشناسم که استاد تمام دانشگاه هستند و نفر اول و فوقتخصص نفرولوژی در فلان استان، تا الان افزون بر چندهزار پیوند کلیه را مدیریت کرده است، بسیار مسلط و مدیر. در بیمارستان دولتی هم کار میکند. خب او چه گناهی کرده که باید تیتر سرمتراپی پزشکان خربزهکار را ببیند، چون این تیتر به ایشان هم برمیگردد. به خاطر یکدرصد کارتخوان خربزهکار و ۵ درصد پزشکان سرمتراپی. چرا باید احساس شود مجموعه رسانه و مدیریت کشور میخواهند جامعه پزشکی را تخریب و تحقیر کنند. نظر حضرت آقا واضح است. ایشان فرمودند من روی کلمه قداست برای جامعه پزشکی تأکید دارم. یک قداستی باید در پزشک وجود داشته باشد. فرمودند اینکه حالا هی در رسانهها میگویند زیرمیزی و رومیزی، بنده معتقدم به این امر نباید دامن زد و این امر را درشت کرد، چون به رابطه مردم و پزشک ضربه میزند. حضرت آقا میگویند این تخلفات در همه صنوف وجود دارد. تخلفات جامعه پزشکی را اینقدر برجسته نکنید و این همه دامن نزنید. این همه از جامعه پزشکی قداستزدایی نکنید.
من حرف شما را میپذیرم، اما از آن طرف هم به داستان نگاه کنیم که آیا این خطاب به پزشکان نیست؟ یعنی به هر حال جامعه پزشکی هم نسبت به رفتار خود مسئولیت دارد، حتی ممکن است قضاوت برخی این باشد که عدهای میخواهند از این بیان رهبری سوءاستفاده کنند.
بله، بدون تردید خطاب به ما هم هست. منِ پزشک هم نباید کاری کنم که از جامعه پزشکی قداستزدایی شود. این را میپذیرم که درصد قلیلی در جامعه پزشکی وجود دارند که رفتار آنها به بدنامی این جامعه منجر میشود.
مسئولیت سازمان نظام پزشکی در برابر تخلفات این پزشکان چیست؟
هر تخلفی که در جامعه پزشکی روی دهد، ما در هیئتهای انتظامی خود به آن موارد رسیدگی میکنیم. نقش ما مثل قوه قضائیه است. هر پروندهای تشکیل شود و شاکی وجود داشته باشد، ما موضوع را در هیئتهای انتظامیمان بررسی میکنیم.
آمار در این باره چه میگوید؟
مطابق آمار از مجموع پروندههایی که برای آنها کیفرخواست صادر شده بالای ۸۰ درصد علیه پزشک بوده که نشان میدهد سازمان نظام پزشکی منافع مردم را دنبال میکند، البته ۴۰ درصد از پروندهها منجر به صدور کیفرخواست شده است. مابقی یا وارد نبوده یا مصالحه اتفاق افتاده است.
وزن این پروندهها نسبت به گستره جامعه پزشکی چقدر است؟
عدد پایینی است. ما سال ۱۴۰۰، حدود ۱۳هزار پرونده شکایت از جامعه پزشکی داشتیم که نسبت به دنیا رقم پایینی است.
خب شاید این پایین بودن به خاطر واقف نبودن بسیاری از بیماران نسبت به حقوقشان باشد.
بله، درصدی از این موضوع حتماً به این قضیه برمیگردد، اما آمار ما نسبت به دنیا بالا نیست، البته، چون در سالهای اخیر آمار عملهای زیبایی بالا رفته قدری درصد شکایات بالاتر رفته است.
پارسال در باب مهاجرت پزشکان هشدارهایی را از زبان شما در مصاحبهای که با شما داشتیم، شنیدیم. الان وضعیت در این باره چگونه است؟
عدد مطلق مهاجرت در جامعه پزشکی بالا نیست، یعنی اگر عدهای از پزشکان هر سال مهاجرت میکنند، در مقابل حجم عظیمی از جوانان، علاقهمندان و متخصصان در جامعه پزشکی کشور ماندهاند و با همه چالشهایی که وجود دارد، کار میکنند. میخواهم بگویم که نباید قلب واقعیت شود، از آن طرف هم نباید نسبت به تبعات منفی این مهاجرتها غافل شویم و این پدیده را نادیده بگیریم و سرمان را زیر برف کنیم. بنده به عنوان مسئول نظام پزشکی که مسئول صدور Good Standing هستم- هر پزشکی که از جامعه پزشکی برای مهاجرت شغلی میخواهد به خارج کشور برود، باید این گواهی حُسن شهرت را از ما بگیرد- طبیعتاً آماری در این زمینه دارم. این آمار دست من است و اگر احساس کنم حالت هشدار به خود گرفته نمیتوانم غفلت کنم، چون اگر غفلت کنم به کشور خیانت کردهام. من این آمار را باید دقیق کنم و به صورت محرمانه به مسئولان کشور بفرستم که البته این کار را انجام دادهام.
صدور گواهی حسن شهرت در این سه چهار سال چقدر رشد داشته است؟
خب من به شدت مُصر هستم که آماری در این زمینه ارائه نکنم، چون دشمن از این آمار سوءاستفاده میکند. ما در عین حال که نگران هستیم و هوشمندانه رصد میکنیم، اما معتقدیم مطلق آمار نسبت به جوامع دیگر بالا نیست و دوم اینکه دقت کنیم مهاجرت همیشه بوده است. شما ایدهآلترین وضعیت را هم در کشور داشته باشید، باز عدهای هستند که به دلایل شخصی، فرهنگی و اعتقادی دوست دارند خارج از کشور زندگی کنند. این رویه از قدیم بوده و امروز هم وجود دارد. نگرانی آنجایی است که فرد اهل مهاجرت نیست، دوست دارد در کشورش بماند، اما ما زمینههای کاری را برای او تسهیل نکردهایم و آن فرد مجبور به مهاجرت شده است.
مهاجرت اجباری.
این جای نگرانی دارد. اگر دیدیم شیب و درصد مهاجرتهای اجباری پزشکان زیاد میشود، باید اعلام کنیم و هشدار دهیم. این نگرانی هم در ما وجود دارد. نکته دیگر اینکه ما بیش از مهاجرت به خارج از کشور، مهاجرت شغلی داخلی داریم، یعنی طرف پزشک است و از شغل خودش به شغل دیگری مهاجرت میکند. درصد این نوع مهاجرتها هم دارد زیاد میشود که نگرانکننده است. طرف جراح عمومی یا پزشک عمومی است و از شغل خودش مهاجرت میکند و کار زیبایی انجام میدهد.
کدام یک نگران کنندهتر است؟
مهاجرت شغلی در داخل کشور برای ما بیشتر جای نگرانی دارد. حجم آدمهایی که به خاطر مهاجرت شغلی از چرخه ارائه خدمات پزشکی که وظیفه ذاتیشان است خارج میشوند، بیشتر از آن مهاجرت خارجی است. خب این درست نیست که ما برای آن مهاجرت خارجی سروصدا و شلوغ کنیم و دشمن سوءاستفاده کند و بعد به مهاجرت شغلی داخل کشور بیتوجه باشیم.
آماری در این زمینه دارید؟
نه، آماری ندارم، اما مطمئن هستم مهاجرت شغلی پزشکان ما در داخل کشور چندین برابر مهاجرت پزشکان ما به خارج کشور است، یعنی طرف پزشک است، اما کار تخصصی خودش را انجام نمیدهد. طرف جراح فلان رشته است، کار دیگری انجام میدهد. حالا یا کار غیرپزشکی یا کار پزشکی غیرضروری. این خیلی جای نگرانی دارد و باید ببینیم چرا زمینه را تسهیل نمیکنیم و اختلاف بین پرداختی ما برای یک عمل ضروری با پرداخت مردم برای یک عمل زیبایی غیرضروری آنقدر زیاد است که پزشک را وادار میکند به آن سمت برود، چون میبیند یک عمل زیبایی انجام دهد، معادل یک ماه دستمزدی است که از یک ماه عمل جراحی عمومی عاید او خواهد شد، بنابراین به این نوع فعالیت روی میآورد.
یعنی نوع سیاستگذاریهای بالادستی عملاً پزشکان را به سمتی سوق میدهد که به نفع کشور و مردم نیست.
صددرصد. آنجا یله و رهاست و اینجا تا دلتان بخواهد ما کنترل کردهایم.
بخشی از داستان بحران مالی که در جامعه ما وجود دارد و پزشکان هم مبتلا به آن هستند، میتواند با ظرفیتآفرینی در جذب بیماران خارجی جبران شود. اشاره کردید ما به وضعیتی رسیدهایم که میتوانیم از خارج کشور بیمار وارد کنیم. چقدر سازمان نظامپزشکی در این زمینه کار کرده یا با دستگاه دیپلماسی و نهادهای مربوط وارد تعامل شده است که در این زمینه سرمایهگذاری صورت گیرد.
تعاملات زیاد بوده است. ما شاید از یکششم ظرفیت توریسم سلامت خود استفاده میکنیم.
چه آماری در این زمینه داریم؟
آماری که بعضی از دستگاههای متولی در این باره ارائه میکنند، دروغ است.
بزرگنمایی است؟
نه اساساً دروغ است. فرض کنید میگویند ما اینقدر گردشگر سلامت داریم، در حالی که عملاً آمار بیماران غیرایرانی مقیم کشور را اعلام میکنند و به عنوان آمار توریسم سلامت جا میزنند. این دروغ است. همچنان که اشاره کردم ما از یکششم ظرفیت حداقلی خود استفاده میکنیم.
چرا؟
به خاطر اینکه مسئولیت این موضوع بین دستگاههای متولی مختلف میچرخد.
شما آمار دارید که میگویید یکششم؟
بله. کف ظرفیت ما برای توریسم سلامت حدوداً ۶میلیارد دلار ارزآوری در سال است.
رقم قابل توجهی است.
ما این ظرفیت را داریم و میتوانیم در سال ۲ میلیون نفر گردشگر سلامت داشته باشیم. الان آمار دقیق نداریم. آماری که گفته شده خلاف واقع است.
خطکش واقعی برای ارزیابی میزان دقیق توریست سلامت چیست؟
میزان ویزای درمانی صادر شده. بر اساس منابع رسمی که سال ۱۴۰۰ یا ۱۴۰۱ اعلام شده بود ۳۵۰هزار نفر توریست سلامت وارد کشور شدهاند.
یعنی با این ارقام شما میگویید هم اکنون ما یکمیلیارد دلار از توریسم سلامت درآمد داریم؟
خب نیاز به محاسبه دارد، میتوان میانگین ۵هزار دلار برای ۳۵۰هزار نفر را در نظر گرفت.
اگر بخواهیم از ظرفیتهایمان در این زمینه به طور کامل استفاده کنیم، چه کار باید بکنیم؟
باید یک متولی دلسوز پای کار وجود داشته باشد که نیست. این موضوع بین چهار وزارتخانه بهداشت، امور خارجه، صمت و گردشگری میچرخد. این دستگاهها هم شورای راهبردی و دبیرخانه دارند و هرازگاهی جلساتی تشکیل میدهند، اما تصمیمات آنها تشریفاتی است. این وسط شرکتها و بنگاههایی هم بدون نظارت کار میکنند، البته این شرکتها یک فرصت برای کشور به حساب میآیند، اما فعالیت آنها باید زیر نظر و نظارت دستگاههای متولی باشد.
از این بابت که منافع ملی مورد خدشه قرار نگیرد.
بله، در برخی موارد گردشگری سلامت موجب تبلیغات منفی برای کشور شده است. بیمار خارجی میآید اینجا، بدون ضابطه و در روندی که نظارتی روی روند درمان اعمال نمیشود، آسیب میبیند و به کشور خود برمیگردد و خودش، طایفه و شهرش را برحذر میدارد که بار دیگر به منظور درمان وارد ایران نشوند. الان این وجهه دارد پررنگ میشود، چون ناظر و متولی وجود ندارد.
راهکار چیست؟
گردشگری سلامت باید مثل صنعت نفت ملی شود، در حالی که ملی نیست و هر کسی از راه میرسد، میرود در کشور مقصد دفتر میزند و بیمار وارد کشور میکند، اما با چه قیمتی؟ با چه کیفیت و استانداردی؟ نمیدانیم، ضمن اینکه خدمات و پیگیری پس از درمان نداریم. مریض که عمل میشود بعد از عمل کسی پیگیری نمیکند و بررسی و جوابگویی در کار نیست. خب ما در دنیای رقابت قرار داریم و این حاشیهها اعتماد به نظام درمانی ایران را کاهش میدهد؛
و نکته پایانی؟
جامعه پزشکی یک سرمایه بسیار ارزشمند و ذیقیمت برای کشور است. ارزش و نقش آن باید درست شناخته شود. تولیت حوزه سلامت باید نقشه راهبردی مشخصی برای استفاده از این ظرفیت داشته باشد.